������ ���������� �������������� ������������ ����������������

• نوشته شده توسط : کارشناش ارشد فروش محمدخانی
• |
• : تعداد بازدید 503 بار

مديران ارشدي که شرکت ها و استارت آپ ها را دچار مشکل مي کنند، عموما اين پنج رفتار نامطلوب را دارند:

1- مديران ارشد ناکارآمد اولويت هاي استراتژيک زيادي را براي شرکت يا واحد تحت مديريتشان تعريف مي کنند.

مديران ارشد نا کارآمد عموما به اسم (کمال گرايي و حرکت به سمت وضعيت مطلوب) اهداف و اولويت هاي استراتژيک متعددي را تعيين مي کنند و از اين طريق، تمرکز شرکت را برهم ميزنند و منابع آن را هدر مي دهند. اين در حالي است که شرکت ها و کارآفرينان موفق، حداکثر پنج تا هفت اولويت استراتژيک دارند و منابع ، انرژي ، زمان و نيروي انساني شان را روي همين تعداد اولويت استراتژيک متمرکز مي کنند.

2- مديران ارشد ناکارآمد در جزئيات هر کاري دخالت مي کند:

يکي از رفتارهاي عامه پسندي که مديران ارشد ناکارآمد انجام ميدهند اين است که در جزئيات کارهاي مختلف دخالت مي کنند تا به مديران بالاتر از خود نشان دهند که افراد فعالي هستند. اين در حالي است که دخالت نابجاي آنها در هر کاريي که تخصص وتجربه آن را ندارند ، تنها باعث بهم زدن نظم طبيعي شرکت مي شود.

3- مديران ارشد ناکارآمد، اعضايي که نظر مخالف دارند را خيلي زود کنار مي گذارند.

مديران ارشد ناکارآمد معمولا به بهانه لزوم هماهنگي داخلي و يا برخورد با عوامل وضعيت موجود، کارمندان و مديراني که نظرات مخالف آنها را دارند را خيلي راحت و به بهانه هاي واهي کنار ميگذارند. اين در حالي است که شرکت ها و استارت آپ هاي موفق  تعمدا کارمندان و مديراني را استخدام مي کنند که نظرشان مخالف مديران ارشد شرکت است تا از اين طريق بتوانند شرکت را از رکود فکري خارج کنند.

4- مديران ارشد ناکارآمد ، اصرار عجيبي براي استخدام کارمندان و مديران بي کفايت و بي تجربه دارند:

يکي از رفتارهاي بارز مديران ارشد ناکارآمد اين است که از بکارگيري کارمندان و مديران با تجربه خودداري ميکنند و در مقابل روي بکارگيري کارمندان و مديران بي کفايت و بي تجربه اصرار ميکنند . دليل اين رفتار نيز کاملا مشخص است چون مي دانند وقتي کارمند يا مديري نالايق را استخدام ميکنند، آن فرد را مديون خودشان کرده و در نتيجه هر کاري که به اوم بگويند را انجام ميدهند.

5-مديران ناکارآمد روي گذشته يا رقبا تمرکز مي کنند نه روي آِينده و شرکت

مديران ناکارآمد هر وقت مورد سوال قرار ميگيرند به عملکرد شرکت در گذشته يا عملکرد رقبا اشاره مي کنند و به همين بهانه خواستار وقت بيشتر مي شوند. در حالي که مديران کارآمد تقريبا هيچوقت سراغ چنين بهانه هايي نمي روند و به جاي آن روي آينده و توانايي هاي شرکت تمرکز مي کنند.

 

آيا شما يک مدير ناکارآمد هستيد يا تجربه همکاري با يک مدير ناکارآمد را داشته ايد؟